[ و فرمود : ] آنان را طاعت دارید که در ناشناختنشان عذرى ندارید . [نهج البلاغه]

هنر مهرورزی

 

حمد و سپاس تنها شایسته پروردگاری است که آسمان و زمین را آفریده است، اما سؤال اصلی این است که آیا مخلوقات پروردگار که همه ازاویند و به سوی او بازمی گردند سزاوار ستایش نیستند؟ آیا اگر بزرگترین مخلوق پروردگار جهانیان را بستاییم کاری عبث انجام داده ایم؟

مگرنه این است که پروردگار درکاملترین کتابش یعنی قرآن که برآخرین فرستاده خود نازل کرد، انسان را اشرف مخلوقات توصیف کرده و عبارت فتبارک الله احسن الخالقین را شایسته او دانست؟ آیا خداوند درچنین عبارتی بنده اش را نمی ستاید و از او به عنوان بهترین و نیکوترین مخلوق خود یادنمی کند؟

جبران خلیل جبران نمونه کامل یک انسان کمال گرا که به خودشکوفایی رسیده است، درزمینه هنر مهرورزی و ستودن چنین می گوید: «تمام مردم جهان چیزی دارند که به خاطر آن سزاوار ستایش باشند.»

بهترین بخش هر فرد را جست وجو کن و همان را برای او بازگو کن، همه ما به چنین محرکی نیازمندیم، هربار که از کار من ستایش می شود، فروتن تر می شوم، چون احساس نادیده گرفته شدن یا ناخوشایندبودن نمی کنم، هیچکس برتر از دیگری نیست و تو درحالی که به عظمت و خوبیهای دوستانت نگاه می کنی، عظمت خودت را نیز بنگر(۱) چه مهرورزیدن مشکل بنیادی انسان است، پس به هرچه ممکن است، مهر بورز تا از این سردرگمی رهایی یابی. نیاز به مهرورزی و طلب کردن مهر از دسته نیازهایی است که بسیاری از نظریه پردازان شخصیت آن را موردبررسی و تحقیق قرارداده اند. هنری الکساندر موری نخستین نظریه پرداز شخصیت بود که نیازها و انگیزه ها را بررسی کرد.

به نظر او بسیاری از رفتارها با مجموعه ای از نیازهای انسانی که دربین عموم انسانها دیده می شود کنترل می شوند. از نظر موری نیازها چه آنهایی که اساسی درونی دارند و چه آنهایی که اساس بیرونی دارند، درشخص تولیدتنش می کنند و لذا اشخاص برای کاهش و رفع تنش مطابق با آن عمل می کنند. هر فرد را می توان واجد مجموعه مشخصی از نیازهای اساسی دانست که هدایت کننده و نیرودهنده رفتار اویند، این نیازها برای شخصیت انسان حیاتی هستند.

چنین بود که موری برآن شد با درنظرگرفتن دیدگاههای روان شناسانی چون فروید، یونگ و مگ دوگال فهرستی از نیازهای اساسی انسان را مطرح کند.

او دراین فهرست از انگیزه های اجتماعی تحت عنوان نیاهای اجتماعی به پیوندجویی، مهرورزی، مهرطلبی اشاره کرد و برقراری ارتباطات دوستانه، احترام گذاردن، تحسین کردن و موردتحسین واقع شدن و همکاری کردن را درکنار دوست داشتن و دوست داشتنی بودن بسیارمهم دانست.(۲)

خلیل جبران نیز ستودن را واجد دو وجهه می داند، یک وجه آن لذت است و وجه دیگر آن غم، چرا که هرستایشی آنچه را که هنوز انجام نداده ایم، به یادمان می آورد.

واین عین رشد و تعالی است و همین انسان را امیدوارمی سازد که فردایی هم هست و باید به آن اندیشید. پس می توان به آینده انسانها امیدوار بود و رفتارهای مطلوب و مناسب را درآنها افزایش داد.

هنگامی که آموزگاری با دادن ستاره ای و یاارائه لبخندی به دانش آموز رفتار شایسته را در او افزایش می دهد. زمانی که مادر و یا پدری با سخنان محبت آمیز فرزندشان را به انجام اعمال خوب و افزایش آن تشویق می کنند. هنگامی که همسری با کلمات پرمهر، همسرش را خشنودمی سازد، قطعاً باعث افزایش وقوع رفتار مناسب دروی خواهدشد.

بنابراین توجه کردن، لخبندزدن، ستودن، اظهارات تأییدکننده و محبت آمیز نوشدارویی برای درمان بسیاری از دردهاست و امید را دردل انسانها زنده خواهدکرد همانگونه که گیاهان با امیدبهار می زییند، اگر گیاهان یقین دارند که بهارخواهدآمد چرا ما انسان ها باورنداریم که روزی خواهیم توانست به هرآنچه می خواهیم دست یابیم. پس باید ستایش کرد و امیدوار بود.

*کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

 

منابع (پانوشت ها):

۱ـ نامه های عاشقانه یک پیامبر نوشته جبران خلیل جبران، گردآوری پائولوکوئیلو، برگردان: آرش حجازی،ص۸۸

۲ـ انگیزش و هیجان، نوشته جان مارشال ریو، ترجمه سیدمحمدی

۳ـ روانشناسی پرورش دکتر علی اکبر سیف ص۴۳۲



 

  • نویسنده: علی جمالی |  شنبه 86 تیر 30  ساعت 12:25 عصر 

        لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آثار سبک شماری نماز2
    علاج کسلی در نماز
    آثار سبک شمردن نماز
    آداب و شرائط پذیرش نماز
    روح نماز
    چرا نماز را باید به زبان عربی خواند؟ !
    جایگاه نماز در اسلام
    چرا برای نماز وضو می گیریم؟
    پای درس امام رئوف 3
    چند حدیث امام رضا (ع)
    حقیقت ایمان
    پای درس امام رئوف
    میلاد امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد
    عکس العمل
    یکی از مظاهر اسلامی شدن دانشگاهها، حضور روحانیون در دانشگاهها اس
    [همه عناوین(41)][عناوین آرشیوشده]